بازی در پارک.....
فرشته کوچیک من..... امروز بردمت پارک برای بازی باور کردنی نیست که النای کوچیکو شیطونی که روبروم هست.همون نوزاد کوچیکیه که حتی قادر به نگه داشتن گردن ظریفش نبود..... انگار خواب میبینم که تو راه میری.داد میزی.حرف میزنی.نوازش میکنی.میبوسیو محبت میکنی..... انگار رویاست وقتی صدام میکنی ماما..... اما من..... باور کردم زمان حتی سریعتر از سرعت نور میگذره..... باور کردم زودتر از آنچه فکر میکردم مستقل شدی.....و روز به روز بی نیاز تر از دیروزت میشی..... باور کردم از همیشه عاشق ترم.عاشق لمس کردنت و بوییدنت..... عاشق در آغوش گرفتنت و بوسیدنت..... همیشه شاد باش.همیشه بخند..... &nb...
نویسنده :
مامان منصوره
0:14